۞ قال رسولُ اللّهِ :
أبْشِري يا فاطمةُ ، فإنّ المهديَّ منكِ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خطاب به دخترشان حضرت فاطمه فرمودند : بشارت باد تو را اى فاطمه كه مهدى از فرزندان توست.

سیدمحمدتقی مُشیر و امام زمان
جفر و رمل در تشرف (!)

سیدمحمدتقی مُشیر و امام زمان

چاره آن را منحصر به تشرّف خدمت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دیدم و راه تشرّف را از طریق جفر یافته بودم. پس حساب کردم چه وقت آن حضرت به زیارت جدش حضرت رضا (علیه السلام) مشرّف می‌شود...

ما آواره ی بیابان ها شده ایم

ما آواره ی بیابان ها شده ایم

من از ایشان پرسیدم آیا در رابطه‌ی با امام عصر (ارواحنا‌فداه) قضیه‌ای دارید که برای ما نقل کنید؟ ایشان قضیه زیر را برایمان نقل فرمودند: در سنین جوانی که به عراق مشرّف شده بودم، روزی در قبرستان وادی‌السلام نجف آقای بزرگواری را زیارت کردم که متوجّه شدم حضرت ولیعصر صاحب‌الزمان (ارواحنا‌فداه) می‌باشند.

خسته شدم،می خواهم بروم نزد خانواده ام(!)

خسته شدم،می خواهم بروم نزد خانواده ام(!)

آمد گفت زن و بچه‌ام خسته شده‌اند و من اجازه می‌خواهم [بروم]. فکر دیگری بکنید. کس دیگری [پیدا کنید]. ما سه سال اینجا آشپزی کردیم. به عنوان خدمت، به عنوان ارادت. هر چه بود، انجام وظیفه کردیم. دیگر خودم هم خسته شده‌ام از دوری زن و بچه‌ام.

مسجد مقدس جمکران در کلام آیت اللَّه اراکى

مسجد مقدس جمکران در کلام آیت اللَّه اراکى

در مصاحبه ‏اى که مجله حوزه با مرحوم آیهاللَّه اراکى داشته، از ایشان نقل کردند که مرحوم حاج شیخ محمدتقى بافقى که مقسّم شهریه مرحوم آیت اللَّه حاج شیخ عبدالکریم حائرى بود، به مسجد جمکران خیلى عقیده داشت. ایشان اول هر ماه از مرحوم حاج شیخ پول مى‏ گرفت و بین طلاب قسمت مى‏کرد. اما […]

وعده‌ای که امام زمان (عج) به یک عالم دادند

وعده‌ای که امام زمان (عج) به یک عالم دادند

آیت‌الله سیدمحمدتقی موسوی اصفهانی درباره علت نگارش کتاب «مکیال المکارم» می‌گوید: امام زمان(عج) را در خواب دیدم که فرمود: این کتاب را بنویس و عربی هم بنویس و نام او را بگذار: «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم»!

کلیپ صوتی : داستان تشرف میرزای شیرازی و ملا علی کنی

کلیپ صوتی : داستان تشرف میرزای شیرازی و ملا علی کنی

مرحوم میرزا وقتی که خواست خاکروبه ­ها را بردارد چون سطل زباله و دیگر وسایل نظافت نبود و چیزی نیافت با دستمال و عبای خویش این کار را انجام داد و این خدمت ناچیز را جز خدای متعال و روح مقدس مقدس اهل بیت (علیهم­ السلام) و علامه­ی کنی ـ که  همراه او بود ـ […]

تا حالا یکروز هم منتظر بودیم !؟

تا حالا یکروز هم منتظر بودیم !؟

صبح که از خواب پاشدم ، مادرم گفت : دیشب بلند شدم آب بخورم . از کنار اتاقت که اومدم رد شم برم تو آشپزخونه ، دیدم نیم خیز نشستی. بت گفتم :نو نرمال ، با صدای خواب آلود گفتی : بله ، بله ! مادر :         دخترم چرا اینجوری نشستی ؟ حالت خوبه ؟! نو […]