۞ قال رسولُ اللّهِ :
أبْشِري يا فاطمةُ ، فإنّ المهديَّ منكِ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خطاب به دخترشان حضرت فاطمه فرمودند : بشارت باد تو را اى فاطمه كه مهدى از فرزندان توست.

دلی را ندیدم، زعشقت نلرزد…

دلی را ندیدم، زعشقت نلرزد…

به شام فراقت، ز وصلت سرودم نبودی بر من، کنار تو بودم تو غایب ز عاشق، کجایی که باشد گواه حضورت، تمام وجودم بدون حضورت، نمازی نخواندم فضا شد معطر، زعطر سجودم دلی را ندیدم، زعشقت نلرزد چو از تو نوشتم، چو از سرودم همیشه همه جا، همه روز و شبها به بامت پریدم، به […]

چشم بر در است…

چشم بر در است…

بازآ که دل هنوز به یاد تو دلبر است جان از دریچه نظرم، چشم بر در است بازآ دگر که سایه دیوار انتظار سوزنده‌تر ز تابش خورشید محشر است بازآ، که باز مردم چشمم ز درد هجر در موج خیز اشک چو کشتی، شناور است بازآ که از فراق تو ای غایب از نظر دامن […]

روضه خوبست به ما ترک معاصی بدهد

روضه خوبست به ما ترک معاصی بدهد

گرچه در پای ظهور تو بکا کافی نیست روضه و اشک نباشند دعا کافی نیست.. روضه خوبست به ما ترک معاصی بدهد درس تقوا بدهد شور و نوا کافی نیست باید این دغدغه ی روز و شب ما باشد ساعتی سوختن از هجر شما کافی نیست نرسد فرصت دیدار به پابند گناه ابر باید برود […]

آی مردم یک زمان صاحب زمانی داشتیم

آی مردم یک زمان صاحب زمانی داشتیم

سال های پیش بال آسمانی داشتیم بال پرواز کران تا بی کرانی داشتیم روزها گردی اگر بر روی دلها می نشست شب که می شد سنت خانه تکانی داشتیم نذری روز ظهور مهدی موعودمان صبح ها ، چله به چله ، عهد خوانی داشتیم گاه گاهی جمعه ها اهل زیارت می شدیم گاه گاهی میل […]

زخم دل هجران زدگان را تو شفایی

زخم دل هجران زدگان را تو شفایی

زخم دل هجران زدگان را تو شفایی زخم دل هجران زدگان را تو شفایی درد غم بی نسخۀ ما را تو دوایی عالم همه جا پر شده از تیرگی محض ما گمشدگانیم و تو مصباح هدایی مگذار که با ما همه عالم بستیزند ما با همه گفتیم که تو صاحب مایی سوگند به تنهایی تنهای […]

کربلا! ای کربلا! ای کربلا!

کربلا! ای کربلا! ای کربلا!

آنچه در ذیل می خوانید شعری از حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در رثای اباعبدالله الحسین(ع) و کربلا است. کربلا! ای کربلا! ای کربلا! قبله احرار و مردان خدا پایگاه عشق و جانبازی تویی مهد ایمان و سر افرازی تویی سرزمین غیرت و رادی تویی مطلع انوار آزادی تویی روشن از تو تا ابد نور […]

آقا اجازه دست خودم نیست خسته ام

آقا اجازه دست خودم نیست خسته ام

آقا اجازه دست خودم نیست خسته ام در درس عشق من صف آخر نشسته ام یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید؟ درس غریب غیبت کبری به سر رسید آقا اجازه بغض گرفته گلویمان آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان استاد عشق صاحب عالم گل بهشت باید که مشق نام تو را تا ابد نوشت

شده بی حرمتی به ساحت عشق

شده بی حرمتی به ساحت عشق

صبح جمعه رسیده از راه و در فراق تو بر لبم آه است ندبه‌ ی چشمهای بارانی ذکر «أین بقیه الله» است بی تو دلهای ما چه سرگردان بی تو احوالمان پریشان است «العجل یا بن فاطمه» دیگر جان به لب های ندبه خوانان است روی دوشت عبای پیغمبر وارث ذوالفقار مولایی می رسی با […]

خون پاک شهدا منتظر توست بیا

خون پاک شهدا منتظر توست بیا

خون پاک شهدا منتظر توست بیا سرِ مصباحِ هدا منتظر توست بیا علم و مشک و لب خشک جگرسوختگان دستِ افتاده جدا منتظر توست بیا فرق بشکستۀ زینب، سر خونین حسین که جدا شد ز قفا منتظر توست بیا آفتابی که چهل جا به سر نی تابید در دل طشت طلا منتظر توست بیا آن […]