۞ قال رسولُ اللّهِ :
أبْشِري يا فاطمةُ ، فإنّ المهديَّ منكِ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خطاب به دخترشان حضرت فاطمه فرمودند : بشارت باد تو را اى فاطمه كه مهدى از فرزندان توست.

موقعیت شما : صفحه اصلی » احادیث » علائم ظهور
  • شناسه : 598
  • 04 خرداد 1394 - 10:19
  • ارسال توسط :
خروج دابه الارض قبل از قیامت و یا اشراط الساعه

خروج دابه الارض قبل از قیامت و یا اشراط الساعه

«خُروج دابهالارض» به معنای بیرون آمدن جنبنده از زمین ‏است. این‏ پدیده هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنّت، مورد اشاره قرار گرفته و از آن به عنوان «اَشراط السّاعه» و یکی از نشانه‏های نزدیک شدن قیامت یاد شده است. [۱] .آنچه که این اتفاق را نزد شیعه مهم ساخته، روایاتی است […]

«خُروج دابهالارض» به معنای بیرون آمدن جنبنده از زمین ‏است. این‏ پدیده هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنّت، مورد اشاره قرار گرفته و از آن به عنوان «اَشراط السّاعه» و یکی از نشانه‏های نزدیک شدن قیامت یاد شده است. [۱] .آنچه که این اتفاق را نزد شیعه مهم ساخته، روایاتی است که از «خروج دابهالارض» به عنوان رجعت امیرمؤمنان علی‏علیه السلام یاد کرده است.

امام باقرعلیه السلام فرموده است: «امام علی‏علیه السلام پس از ذکر اوصاف خود، فرمود:… من همان جنبنده‏ای هستم که با مردم سخن می‏گویم…». «…اِنّی… وَالدَّابَّهُ الَّتی تُکَلِّمُ النَّاسَ» [۲] .؛
شیخ طوسی‏رحمه الله روایتی از پیامبرصلی الله علیه وآله، نقل کرده که آن حضرت فرمود: «عَشْرٌ قَبلَ السَّاعَهِ لابُدَّ مِنْها: السُّفْیانی وَالدَّجَّالُ وَالدُّخانُ وَالدَّابَهُ وَخُرُوجُ القائِمِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِها وَنُزُولُ عیسی‏علیه السلام وَخَسفُ بِالمَشرِقِ وَخَسْفٌ بِجَزیرهِ العَرَبِ وَنارٌ تَخرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ الناسَ اِلَی المَحْشَرِ» [۳] ؛ «به ناگزیر ده چیز قبل از قیامت رخ خواهد داد: سفیانی، دجّال، دود، دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغربش، نزول عیسی بن مریم‏علیه السلام، خسف به مشرق، خسف به جزیرهالعرب و آتشی که از قعر عدن خارج می‏شود و مردم را به سوی محشر می‏برد».
درباره ماهیت دابه و خروج او – بویژه در میان اهل سنّت – سخن‏های فراوانی گفته و احتمالات بسیاری داده شده است. یکی از تفاسیر معاصر نیز درباره دابهالارض نوشته است:
«دابه» به معنای جنبنده و «ارض» به معنای «زمین» است. بر خلاف آنچه برخی می‏پندارند، دابه تنها به جنبندگان غیرانسان اطلاق نمی‏شود؛ بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسان‏ها را نیز در بر می‏گیرد؛ چنان که در آیه ۶ سوره «هود» می‏خوانیم: «وَما مِنْ دَابَّهٍ فِی الاَرْضِ اِلاَّ عَلَی اللَّهِ رِزْقُها…»؛ «هیچ جنبنده‏ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خدا است».
اما در مورد تطبیق این کلمه، بنای قرآن بر اجمال و ابهام بوده و تنها وصفی که برای آن ذکر کرده این است که با مردم سخن می‏گوید و افراد بی ایمان را اجمالاً مشخص می‏کند، ولی در روایات اسلامی و سخنان مفسران، بحث‏های فراوانی در این زمینه دیده می‏شود. در یک جمع بندی می‏توان آن را در دو تفسیر خلاصه کرد.
۱ . گروهی آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیرعادی از غیر جنس انسان، با شکل عجیب دانسته‏اند و برای آن عجایبی نقل کرده‏اند که شبیه خارق عادات و معجزه انبیا است. این جنبنده در آخِرُالزّمان ظاهر می‏شود و از کفر و ایمان سخن می‏گوید و منافقان را رسوا می‏سازد و بر آنها علامت می‏نهد.
۲ . جمعی دیگر به پیروی از روایات متعددی که در این زمینه وارد شده، او را یک انسان می‏دانند؛ یک انسان فوق‏العاده، یک انسان متحرک و جنبنده و فعّال که یکی از کارهای اصلی‏اش جدا ساختن صفوف مسلمین از کفار و منافقان و علامت گذاری آنان است. حتی از بعضی روایات استفاده می‏شود که عصای موسی و خاتم سلیمان، با او است. می‏دانیم که عصای موسی، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سلیمان رمز حکومت و سلطه الهی است. بنابراین او یک انسان قدرتمند و افشاگر است.
در روایات متعددی، بر شخص امیرمؤمنان علی‏علیه السلام تطبیق شده است. (رجعت) در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادق‏علیه السلام آمده است: «مردی به عمار یاسر گفت: آیه‏ای در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است! عمار گفت: کدام آیه؟ گفت: آیه «وَاِذا وَقَعَ القَوْلُ عَلَیْهِمْ اَخْرَجْنا لَهُمْ دابَهً مِنَ الاَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ…» [۴] این کدام جنبنده است؟ عمار گوید: به خدا سوگند من روی زمین نمی‏نشینم، غذا نمی‏خورم و آبی نمی‏نوشم تا «دابهُالاَرْض» را به تو نشان دهم. پس همراه آن مرد به خدمت حضرت علی‏علیه السلام آمد، در حالی که غذا می‏خورد – هنگامی که چشم امام‏علیه السلام به عمار افتاد، فرمود: بیا، عمار آمد و نشست و با امام‏علیه السلام غذا خورد.
آن مرد سخت در تعجّب فرو رفت و با ناباوری به این صحنه نگریست؛ چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود که تا به وعده‏اش وفا نکند، غذا نخورد! گویی قول و قسم خود را فراموش کرده است!
هنگامی که عمار برخاست و با حضرت علی‏علیه السلام خداحافظی کرد، آن مرد رو به او کرد و گفت: عجیب است تو سوگند یاد کردی که غذا نخوری و آب ننوشی و بر زمین ننشینی، مگر اینکه «دابهالارض» را به من نشان دهی! عمار در جواب گفت: «من او را به تو نشان دادم اگر فهمیدی». [۵] .

[۱] ر.ک: علل‏الشرایع، ج ۱، ص ۷۳؛ کتاب الغیبه، ۲۶۶؛ و المناقب، ج ۳، ص ۱۰۲، و اهل‏سنّت ر.ک: بیضاوی؛ انوارالتنزیل و اسرار التأویل؛ ذیل آیه ۸۲ سوره نمل، ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۶، ص ۲۱۰٫
[۲] کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۹۸، ح ۳٫
[۳] شیخ‏ طوسی، کتاب‏الغیبه، ص۴۳۶،ح۴۲۶٫
[۴] نمل (۲۷)، آیه ۸۲٫
[۵] تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۳ – ۵۵۱٫

برای مطالعه پیشنهاد می شود :

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.