۞ قال رسولُ اللّهِ :
أبْشِري يا فاطمةُ ، فإنّ المهديَّ منكِ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خطاب به دخترشان حضرت فاطمه فرمودند : بشارت باد تو را اى فاطمه كه مهدى از فرزندان توست.

موقعیت شما : صفحه اصلی » اسلایدر » مصاحبه » معارف معاریف
  • شناسه : 939
  • 23 خرداد 1394 - 20:58
  • ارسال توسط :
تشتت آرای فقها فرصت است نه تهدید

تشتت آرای فقها فرصت است نه تهدید

بنا بر این اصل و عقیده از او پرسیدیم، چرا با وجود در دست داشتن فقه و اصول فقهی هنوز مشکلات ما حل نشده است؟ چه عواملی موجب شده که ما نتوانیم از فقه به درستی برای حل مشکلاتمان استفاده کنیم؟ در استنباط دچار مشکل هستیم یا در حوزه اجرا؟ * برخی معتقدند که با […]

بنا بر این اصل و عقیده از او پرسیدیم، چرا با وجود در دست داشتن فقه و اصول فقهی هنوز مشکلات ما حل نشده است؟ چه عواملی موجب شده که ما نتوانیم از فقه به درستی برای حل مشکلاتمان استفاده کنیم؟ در استنباط دچار مشکل هستیم یا در حوزه اجرا؟

* برخی معتقدند که با اتخاذ رویکرد مناسب و عقلانی می توانیم مشکلات خود را حل کنیم، همانطور که بسیاری از کشورها بدون فقه مسایل موجود در کشور خود را حل می کنند. از سویی دیگر ضرورت مراجعه به فقه برای پاسخگویی به مسایل روز احساس می شود، حتی تأکیداتی با رویکرد انتقادی هم وجود دارد که باید فقه مان پویا و به روز باشد تا بتوانیم با استفاده از آن مشکلات کشور در حوزه های مختلف را برطرف کنیم. چرا ما در برطرف کردن مشکلاتمان نیاز به فقه داریم؟
فقیهی: ما مدعی هستیم که مسلمانیم و باز به این معتقدیم که اسلام جامع و کامل است، با استناد به آیاتی از قرآن کریم مثل “لا رطب و لا یا بس الا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ” و همچنین روایاتی که در این مورد وجود دارد می توان گفت که اسلام به عنوان یک دین و شریعت یک ایدئولوژی تمام عیار و به عنوان مجموعه ای منسجم و متراکم از قواعد، مقررات، قضایا، احکام و امثال آن، تمام آنچه را که بشر در مسیر کمال خود به آن نیاز دارد را به صورت بالقوه یا بالفعل به بشر عرضه کرده است. از سوی دیگر باز هم به دلیل مسلمان بودنمان در یک نظام اسلامی با یکسری بایستگی ها و نبایستگی ها زندگی می کنیم و مستند این بایستگی ها و نبایستگی ها به آنچه در شریعت به آن توجه شده است، برمی گردد بنابراین اگر گفته شده که همه شئون ما باید به یک شکلی به فقه برگردد، معنایش این است که اسلام برای همه عصرها، نسل ها و همه مسایل و پرسش ها پاسخ درخور و حل کننده دارد یا می تواند داشته باشد. تصور من این است که اگر کسی گفته باید مستند به فقه باشیم یعنی اینکه زندگیمان مستند به کتاب و سنت باشد یا زندگیمان مستند باشد با آنچه از معارف وحیانی گرفتیم. سپس براساس آن معارف وحیانی که اعم از کتاب، سنت و مجموعه عناصر استنباطی است، همه قضایا را به آن مسایل ارجاع دهیم و حکم متناسب با آن را دریافت کنیم.
* بنابراین به نظرتان فقه ظرفیت پاسخگویی به همه نیازهای روز را دارد؟
فقیهی: بله! چنین است، اسلام چنین ظرفیتی را دارد.
* برای اینکه بتوانیم از احکام فقهی در حل مسایل و مشکلات روزمان استفاده کنیم به شرایط خاصی نیاز داریم؟ در واقع چه شرایطی نیاز است تا احکام فقهی منطبق با مسایل روز باشد؟
فقیهی: بهتر است فقه را اعم از علم فقه در نظر بگیریم، اگر گفته شده است که فقه پاسخگو به همه مسایل است، آنچه امروز در متون فقهی ماست شاید به این معنا نباشد بلکه بدین معناست که آنچه در متون کتاب و سنت است از ظرفیتی برخوردار هستند که می توانند با توجه کردن به شرایط مصلحت یا آنچه حضرت امام (قدس سره) فرمورد «زمان و مکان»، برای همه مسایل و پرسش ها پاسخ مناسب دهند؛ بنابراین آنچه که امروز به عنوان فقه می شناسیم به علاوه مصلحت، اخلاق، کلام، توجه به اهداف دین و علل تشریع و همچنین توجه به بسیاری از مسایلی از این دست می تواند زمینه برای آوردن پاسخ های شایسته به مسایل را فراهم کند. این موارد ما را متقاعد می کند که اسلام می تواند پاسخ همه مسایل را بدهد و جامعه را به سوی شرایط مطلوب رهنمون سازد. از سوی دیگر اسلام در شرایط موجود یعنی شرایط غیبت، عناصری را بیان کرده که نظام می تواند با استفاده از آنها جامعه را اداره و به حریم شریعت عرضه کند و پاسخ بگیرد؛ به گونه ای که نه تنها بدیل نظام های سکولار باشد بلکه بهترین بدیل باشد.
* ما امروز در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی مشکلاتی داریم و شاید راه حل همه این مشکلات در فقه آمده باشد. از سوی دیگر فرمودید فقه پاسخگوی نیازهای روز هم هست. پس چه عواملی موجب شده که ما نتوانیم از فقه به درستی برای حل مشکلاتمان استفاده کنیم؟
فقیهی: یک بخش برمی گردد به کاستی هایی که ما در ابزار استنباط در علم اصول داریم همچنان که قواعدی که ما در حوزه استنباط فقه از آن استفاده می کنیم، وافی و کافی نیستند و باید پژوهشگران حوزه ای این کاستی ها را چاره کنند. باید به بسیاری از پرسش ها، پاسخ قانع کننده داد و جوابی داد که هم از منبع و حوزه معارف ناب دینی برخواسته باشد و هم مشکل را حل کند.
*ما از یک طرف معتقدیم که اسلام می تواند پاسخ همه مسایل هر عصر و نسل را بگوید و مشکلاتش را حل کند. از طرفی می بینیم که بسیاری از مسایل و مشکلات ما بر زمین مانده است، اینجا ما با این اعتقادمان چه می کنیم؟ چرا با وجود در دست داشتن فقه و اصول فقهی هنوز مشکلات ما حل نشده است؟
فقیهی: شاید برخی از کسانی که تخصصشان در حوزه علوم دینی است، معتقد باشند به اینکه یکی از مشکلات ما در حوزه این است که باید علاوه بر آنچه امروز به عنوان عناصر و ابزار استنباط در اختیار داریم، عناصر جدیدی را به منظور استنباط کاوش کنیم. مثلا آیا اسما و صفات می توانند به عنوان عنصری برای استنباط به کار گرفته شوند یا خیر؟! عدل یکی از صفات خداوند است، حال اگر حکمی غیرعادلانه بود، می توانیم بگوییم که این حکم از دایره اسلام خارج است و این حکم را خداوند نگفته یعنی ما باید در شکل استنباط خود تردید کنیم. امام خمینی(ره) فرمودند که در هنگام استنباط باید به دو عنصر زمان و مکان توجه شود. توجه به این دو عنصر زمان و مکان باید در کنار استنباط قرار گیرد تا آنچه استنباط می شود بتواند پاسخگو و حلال مشکل باشد. این مساله بیشتر شبیه به مصلحت است، یعنی اینکه توجه فقیه در دوران استنباط به مصلحت است؛ مصالحی که موجب می شود به سمت یک موضوعی برویم و در آن مصالحی را ببینیم و آنقدر از تنوع و تکثر و شدت مصلحت عنوان کنیم که در آخر آن اقدام برای تامین مصلحت حکم شود؛ بنابراین خود عنصر مصلحت آیا می تواند به عنوان یکی از عناصر قرار گیرد یا خیر؟ اینها بحث هایی است که باید در حوزه بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
مهم این است پاره ای از نظریاتی که امروز اعلام می شود، مربوط به گرایشاتی در درون مجموعه اهل علم است که شاید این گرایشات خیلی مستند و قابل توجه در کتاب و سنت نباشند و بیشتر به یکسری از مسایلی که در ذهن افراد آمده است، برگردد. بسیاری از مسایل است که به عنوان حکم الله گفته می شود منتها آنها حلال مشکلات نیستند و علت این امر بازمی گردد به اینکه در روند استنباط دقت کافی و لازم انجام نشده یا در حوزه اجرا از قوت کافی برخورد نبوده یا به مسایلی که باید در حوزه اجرا رعایت شود، توجهی نشده و به صورت نامناسب انجام شده است بنابراین ما هم در فرآیند استنباط دچار یکسری اشکالاتی هستیم و هم در حوزه اجرا.
* ایران به عنوان یک کشور اسلامی که دارای مشکلات بسیاری در زمینه های مختلف هم هست، در کدام یک از این دو حوزه دچار مشکل است، ما در استنباط بیشتر دچار مشکل هستیم یا در حوزه اجرا؟
فقیهی: در هر دو حوزه دچار ایراد هستیم. در یکسری از مباحث و مسایل می بینیم که حکم عین یا نزدیک به آن چیزی است که داریم انجام می دهیم، منتها در نوع رفتار یا نوع عملیاتی و اجرایی شدن آن حکم دچار اختلالات قابل توجهی هستیم؛ اینکه هر حکمی باید چگونه انجام شود، متکی بر قواعد، اصول و مستنداتی است که ما در کتاب و سنت به دست آوردیم و در هنگام اجرا باید به آنها توجه کنیم. خداوند می فرماید: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ؛ ما قرآن را در شب قدر بر پیامبر نازل کردیم» مفسرین گفته اند که قرآن دو نزول دفعی و تدریجی داشته است. یکبار کلام قرآن به قلب مبراک پیامبر نازل شده و سپس به مرور در طول ۲۳ سال عمر با برکت پیامبر(ص) به مرور براساس شرایط و مصالح به ایشان نازل شده است. اینکه تحقیقا شریعت در طول ۲۳ سال نازل و کامل شده، تدریجی بودن احکام و توجه شارع مقدس به حوزه مصلحت است. به عنوان مثال بسیاری از مفسران گفته اند که آیه شرب خمر بعد از گذشت ۸ سال نازل شده است؛ این مساله نشان می دهد که تا پیش از نزول این آیه، برخی از مردم شرب خمر می کردند. توجه به مثال ذکر شده و برخی از مسایل مانند آن نشان از تدریجی بودن احکام است؛ یعنی خداوند متعال (که عادل، عالم، علیم، حکیم و قدیر است و همه صفات و اسماء پسندیده عالم از وجود قدسی اوست) به این نکته توجه کرده که وقتی می خواهد آیه ای را به امین وحی ابلاغ کند، آیا شرایط ابلاغ آن حکم وجود دارد یا خیر! اگر ابلاغ شود حکیمانه است یا حکیمانه نیست، قطعا مورد عنایت شارع مقدس بوده است. اصولا راز امامت که در اسلام اهمیتی بی بدیل دارد و یکی از ثقلین است، در همین موضوع نهفته است که امام با عنایت به شرایط مختلف و مصالح و مفاسد گوناگون تقنین را در شرایط مختلف انجام می دهد و راز کمال و جاودانگی دین امامت است.
اگر حکمی ابلاغ شده اما به مرحله عمل نرسیده به این دلیل است که ما باید به بسیاری از مسایل در حوزه قانونگذاری و اجرا توجه کنیم. به عنوان مثال، امر به معروف واجب است، اما چگونه واجب است و چه کسی باید امر به معروف کند؟ چطور باید امر به معروف شود؟ مگر هر کسی می تواند امر به معروف کند! درست است که این امر بر همه واجب است، اما این امر و نهی اولا باید مبتنی باشد بر درک درست از معروف و منکر و بعد از آن وقوف و اشراف بر شرایط امر و نهی و آمر و ناهی و … باید به شکل پسندیده ای انجام شود نه اینکه امر به معروف او، منکر باشد و شکل زشت و ناپسندی داشته باشد و موجب وهن شود. این گونه مسایل اصل مساله را تغییر می دهد و مساله را از حقیقت و اصل خود دور می کند و یک عنوان و حکم دیگری را به جای خودش می گذارد.
* در بسیاری از مسایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شاهد تشتت آرا میان فقها هستیم. این مساله بر روند دینداری مردم چه تاثیری می تواند داشته باشد؟
فقیهی: تشتت آرا هیچ تغییر نامناسبی را نمی گذارد چون یک بحث فنی و تخصصی است. فرض کنید در حوزه مسایلی که مربوط به کشور است باید حکم ولی فقیه در یک نظام، مجموعه و ملیت مورد توجه قرار گیرد و در غیر این صورت هرج و مرج به بار می آید، اما اگر در موارد دیگر فتوای متفاوتی می بینیم، این برمی گردد به حوزه باب مفتوحی که در حوزه اجتهاد ماست؛ فقها هنوز هم در جزییات مسایل بحث و جدل می کنند و به یک نظری می رسند که ممکن است با نظر فقیه دیگر متفاوت باشد. این مساله در بسیاری از علوم دیگر هم ملموس است، ممکن است بیماری به یک پزشک متخصص مراجعه کند و به یک صورت برای او نسخه بنویسد و یک متخصص بالاتر یا در همان رده نسخه متفاوت دیگری بنویسد؛ این تفاوت ها مشکلی را ایجاد نمی کند بلکه یک فرصت است. در مسایل فقهی هم به همین صورت است، در حوزه یک حکم ممکن است نظر فقیهی با فقیه دیگر مخالف باشد، این نشان از فضای باز و آزادی است که خداوند به فقه داده است. فقیه موظف است آنچه فهم کرده در چارچوب قواعد و مقررات حاکم بر استنباط باشد و پس از آن به عنوان فتوا به مردم منتقل کند.
* اینکه فقها رای متفاوت بدهند موجب بلاتکلیفی مردم نمی شود؟
فقیهی: خیر! کسی براساس هوا و هوس که حکم نمی دهد بلکه حتما براساس یافته هایش در کتاب و سنت یک فتوایی را صادر می کند.

برای مطالعه پیشنهاد می شود :

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.