در فضای مجازی اینترنت، وبلاگی راهاندازی شده و در آن (۳۵ اشکال) به روایت حسن مثلهی جمکرانی وارد کرده است و نویسنده آن با صراحت، انتساب مسجد مقدس جمکران به امام زمان (عج) را رد کرده است. ۱۲ اشکال از این اشکالات که مهمترین آن میباشد در ذیل آمده است. خواهشمند است در صورت امکان جواب […]
در فضای مجازی اینترنت، وبلاگی راهاندازی شده و در آن (۳۵ اشکال) به روایت حسن مثلهی جمکرانی وارد کرده است و نویسنده آن با صراحت، انتساب مسجد مقدس جمکران به امام زمان (عج) را رد کرده است.
۱۲ اشکال از این اشکالات که مهمترین آن میباشد در ذیل آمده است. خواهشمند است در صورت امکان جواب آنها را مرقوم فرمایید:
۱٫ در تمام منابعی که روایت حسن مثله جمکرانی نقل شده، منبع اولیه و اصلی این روایت را کتابی بنام «مونس الحزین» نوشته ابن بابویه قمی میدانند، در حالی که هیچیک از کتب فهرست و رجال برای برای ابن بابویه قمی کتابی بنام مونسالحزین ذکر نکردهاند و مرحوم محدث نوری در کتاب مستدرک الوسایل جلد سوم با صراحت اعلام میکند: که ابن بابویه قمی هرگز کتابی بنام مونس الحزین نداشته است…
۲٫ ابن بابویه قمی متوفای ۳۸۱ است و داستان ملاقات حسن مثله جمکرانی (همانطورکه در متن روایت تصریح شده) درسال۳۹۳ به وقوع پیوسته است. اینک این سؤال پیش میآید که: چگونه ابن بابویه واقعهای را که ۱۲ سال بعد از وفاتش رخ خواهد داد، را در کتابش نقل کرده است؟ و این ادعا که: شاید در نسخهبرداری سبعه و ثلاثین را تسعه و ثلاثین نوشته باشند؛ تا زمانی که صرف ادعا باشد و با دلیل و شواهد و قرائن و مؤیداتی همراه نباشد مردود است.
۳٫ حسن مثله ادعا میکند: امام زمان به من نیابت داده که زمین حسن مسلم را از تصرفش خارج نموده و عایدات ۵ سال کشت و زرع را از او هم بگیرم و در این مکان مسجد بسازم. سؤال: توقیعی را که صریحاً ادعای رویت در زمان غیبت کبری را نفی کرده؛ با ادعای نیابت حسن مثله چگونه توجیه میکنید؟
۴٫ طبق مبنایی که «راوی هر روایتی باید شناخته شده و مورد تأیید کتب رجال باشد»، این سؤال پیش میآید که (غیر از کتاب مونس الحزین که وجود خارجی ندارد)؛ در چه کتابی و توسط چه شخصیتی حسن مثلهی جمکرانی توثیق شده است؟
۵٫ طبق حدیثی که میفرماید: «من احیا ارضاً میتهً فهی له»؛ حسن مثله جمکرانی؛ مالک زمینی که احیاکرده باید شناخته شود. پس چرا برخلاف مبنای فقهی زمین او تصرف غاصبانه میشود؟آیا امام زمان برخلاف موازین شرعی عمل میکند؟
۶٫ اگر این مکان آن قدر مقدس است که ثواب نمازخواندن در آن فوق نماز در مسجدالنبی و مسجدالحرام است و همانند نمازخواندن در بیت العتیق است، پس چرا رسول خدا(ص)وائمهی هدی (ع) دربارهی فضیلت نماز در چنین مکان مقدسی چیزی نگفتهاند و چرا وقتی حضرت علی (ع) بر ایران حکومت میکرد به والی خود دستور نداد در این مکان شریف مسجد بسازد؟
۷٫ در متن حدیث حسن مثله از قول امام نقل میکند که: عایدات پنج سال کشت و زرع را از حسن مسلم بگیر و در این مکان مسجد بساز. در حالی که در مبانی فقهی گفته شده:« الزرع للزارع ولو کان غاصباً». مالک زمین مغصوبه حق اجرت زمین مغصوبه را دارد، نه تمام عایدات آن را؟
۸٫ در متن روایت است که امام میفرماید: به حسن مسلم بگو: پنج سال است داری در این زمین کشت و زرع میکنی و من غله و محصولت را تخریب میکنم. باز آمدی اینجا کشت و زرع کردی؟ سؤال این است که اگر این محصول مال حسن مسلم است تخریب آن ظالمانه است و اگر مال خود امام زمان است تخریب آن اسراف و جاهلانه و خلاف شرع است و از همه مهمتر آن که امام زمانی که تمام محصول ۵ ساله را تخریب کرده است، دیگر چه حقی به گردن مالک دارد که بگوید عایدات و غلهی این پنج سال را بده تا با آن مسجد بسازیم؟
۹٫ امام میفرماید: به حسن مسلم بگو «به خاطر این که این زمین را غصب کردی دو تا پسرهایت جوانمرگ شدند و تو هنوز عبرت نگرفتی و دوباره آمدی و در زمین من کشت و زرع کردی»؟ اینک این سؤال پیش میآید که: چرا کسانی که آن سرزمین پهناور وآباد فدک را غصب کردند پسرشان جوانمرگ نشد اما این کشاورز بدبخت جمکرانی با کشاورزی روی این چهارمتر زمین موات جمکران به این مصیبت دچار شد؟
۱۰٫ مسجد النبی که زمینش ملک شخصی پیامبر (ص) بوده و به گفته پیامبر باغی است از باغهای بهشت است و هماکنون مدفن رسول خداست، مسجدی که بیش از ده سال پیشنماز آن رسول خدا وعلی مرتضی علیهماالسلام بوده وبیش از دویست سال عبادتگاه ائمهی اطهار بوده و … چرا ثواب فضیلت نمازخواندن در چنین مسجد با شرافتی (طبق حدیث رسول خدابیش از هزار برابر یعنی) یک درصد مسجدالحرام است؟ اما نماز در مسجد جمکران؛ معادل نماز در بیت العتیق است و مافوق مسجد الحرام و حدود صد برابر مسجد النبی است؟
۱۱٫ چرا امام به حسن مثله میگوید: گوسفندی با این مشخصات در گله جعفر کاشانی است. آن را خریداری کن. پول آن را از اهالی جمکران بگیر و اگر پول آن را ندادند، خودت پول آن را بده. در حالی که وقتی حسن مثله اقدام به خرید گوسفند میکند معلوم میشود این گوسفند تازه از زیر ساق عرش الهی به گله جعفر کاشانی هبوط کرده و مالکی ندارد و در عمل برای تهیه آن نیازی به تهیه پول نبوده که امام زمان به فکر تهیه پول خرید آن باشد؟
۱۲٫ امام به حسن مثله دستور میدهد: گوسفند را فردا شب در همین مکان (مکان مسجد جمکران) ذبح کند. اینک این سؤال پیش میآید که با وجود آن همه روایاتی که: از ذبح گوسفند در شب نهی میکرده، چرا امام بر خلاف نهی شارع چنین دستوری میدهد؟
حضرت آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی در پاسخ فرمودند :
با تشکر و تقدیر فراوان از توجه جنابعالی به تحکیم اساس ایمان افراد، مخصوصاً نسل جوان که شور و شوق آنها به امور ولائی مخصوصاً ولایت حضرت بقیه الله مولانا المهدی ارواح العالمین له الفدا روز بهروز بیشتر میشود، در جواب مشروحه علی رغم مشاغل و وظایف متراکم، اشعار میدارد:
مسجد مقدس جمکران از مشاهد شریفه و مقامات مشرفه بهشرف انتساب به حضرت بقیه الله مولانا المهدی ارواح العالمین له الفدا میباشد و علاوه بر حکایت معروفه از حسن مثله جمکرانی، شواهد و کرامات و بعض تشرفات نیز بطور خاص این انتساب را اثبات مینماید.
لذا تردید در مضمون حکایت حسن مثله بیمورد است و اشکالات و شبههها ضعیف است و ایرادسازی و اشکالپردازی تا حد ۳۵ اشکال، دعوائی غریب است و آن را نمیتوان ساده و بدون غرض شمرد، مخصوصاً دشمنان و منکران مهدویت که میبینند روز بروز بر ظهور و جلوه و اقبال مردم به حضور و عبادت در این مسجد افزوده میشود و از مراکز مهم احیاء امر اهل بیت علیهمالسلام و افشاء بطلان مدعیان مهدویت، خصوصاً فرقه بابیگری و بهائیگری است که چون در برابر این توجه عمومی محکوم و بر انزوا و انقراضشان افزوده میشود، بهدست و پا افتاده و اشکالپردازی و شبههسازی مینمایند. چنانکه شنیدهام یکی از دستوراتی که به بهائیها داده شده، این است که برنامههای جشن نیمه شعبان را مخصوصاً در مسجد جمکران -که باید نمایش خلوص و توحید و بندگی و تعفف و پرهیز از مناهی و ملاهی باشد- به برنامههای لهوی و پایکوبی و دستزدن آلوده سازند.
از سستی و ضعف این اشکالات دوازدهگانه، سستی بقیه اشکالات هم معلوم میشود. اینک جواب به این ۱۲ شبهه:
۱٫ تشکیک در وجود کتابی به نام (مونس الحزین فی معرفه الحق و الیقین) با توجه به اینکه در تاریخ قم، واقعه را از کتاب مونس الحزین که از مصنفات صدوق علیهالرحمه است نقل نموده، برای اثبات وجود چنین کتابی از صدوق علیه الرحمه کافی است.
و مجرد اینکه مرحوم حاجی نوری به آن دست نیافته، مجوز نفی آن نیست. ایشان و غیر ایشان به مصنفاتی دیگر از صدوق هم دست نیافتهاند، مثلاً کتاب مدینهالعلم ایشان در کجا است و چرا در یک کتابخانه، نسخهای از آن نیست؟ عدم اطلاع بعد از هزار سال دلیل بر عدم و رد قول شخصی که معاصر صدوق بوده است نمیشود. اصلاً این خلاف سیره عقلا است که عدم اطلاع شخصی را در قبال دعوای اطلاع شخص دیگر قرار دهیم و معارض فرض کنیم. معلوم است کتاب (مونس الحزین فی معرفه الحق و الیقین) – چنانکه از اسمش معلوم است- کتابی مهم در اصول دین و مورد مراجعه علماء بوده است.
مرحوم حاجی نوری که خود این حکایت را در النجم الثاقب و جنهالمأوی نقل نموده است به آن اعتماد و احتجاج کرده است، چگونه میگوید: ابن بابویه هرگز کتابی بنام مونس الحزین نداشته است. ظاهر این است که قبل از اطلاع او از تاریخ قم بوده است. به هر حال این موضوع که اصل این حکایت در کتابهای معتبر پیشینیان و قدماء علماء قم نقل شده انکارناپذیر است و عدم وجود آن در عصر ما و متأخرین مثل عدم وجود صدها و بیشتر کتاب از محدثین، دلیل بر عدم وجود آنها نیست.
۲٫ راجع به اشتباهی که در تاریخ وقوع این واقعه دیده میشود امر بعیدی نیست. نظائر آن متعدد دیده میشود و شاهد اشتباه، همان تاریخ وفات صدوق است. برداشت اهل نظر از این اشتباه، اخذ به همان تاریخ صحیح است، نه رد اصل خبر و حکایت.
۳٫ راجع به توقیع شریف مفصل جواب دادهایم که مقصود از آن اعلام وقوع غیبت کبری و ختم نیابت خاصه است و نه نفی دیدار و تشرف علی سبیل الاتفاق.
۴٫ حسن مثله جمکرانی چنانکه از متن حکایت استفاده میشود متهم به کذب و افتراء نشده و ادعاء او مقبول واقع شده و مسجد در این مکان بنا شده است و از آن زمان تا حال مسجد برقرار بوده است.
۵٫ اشکالکننده خودش را در موضعی قرار میدهد که از سابقه زمین این مسجد و اینکه محیاه بوده یا ممات و ید حسن مثله بر آن بر حسب احیاء شخص خودش بوده است، اطلاع کافی دارد و اسناد زمین را در اختیار دارد و بنابراین تصرف حسن مثله در آن به موجب احیاء بوده است و امام زمان علیه السلام مورد سؤال واقع میشود که چرا بر خلاف مبنای فقهی، تصرف احیاءکننده زمین را تصرف غیر مالک شمردهاند، در حالی که از حکایت معلوم است که زمین ملک شخصی نبوده و ظاهراً وقف بوده و در بین مردم هم این سابقه مطرح بوده است.
۶٫ این ایراد بسیار عجیب است؛ اولاً ثوابهای کلان در مورد مستحبات بسیار است و باب وسیعی است و به مسأله تفضل حضرت احدیّت عز اسمه ارتباط دارد که الله اعلم حیث یجعل عنایاته و لایسئل عما یفعل و هم یسألون. تبلیغ احکام به وسیله شخص حضرت رسول صلی الله علیه و آله و آنچه مربوط به اصول و اساس دین بود انجام گرفت و در بسیاری از فروع ائمه طاهرین علیهمالسلام بین آن حضرت و مردم واسطه تبلیغ بودند که در طی حدود سه قرن انجام شد. میگوید: چرا وقتی حضرت امیر المؤمنین علیهالسلام بر ایران حکومت میکرد به والی خود دستور نداد که در این مکان شریف مسجد بسازد، مثل این است که اصلاً از تاریخ بیاطلاع هستند و نمیدانند که امیرالمؤمنین علیه السلام در مرکز حکومت اسلامی با چه مشکلات و معارضانی روبرو بود و چه تکالیف بسیار سنگینی بر دوش آن حضرت بود که نوبت به ایران و جمکران و مسجد جمکران نمیرسید. او باید تا حدی که ممکن بود در مکه و مدینه، بدعتها و تحریفاتی را که واقع شده بود از میان بردارد و مردم را به اسلام ناب بازگرداند، اما نگذاشتند. جنگ جمل و صفین و خوارج نهروان و ناکثین و قاسطین و مارقین، طلحه و زبیر و عایشه و معاویه و خوارج، راه را بر سر اصلاحات و اقدامات آن حضرت بستند؛ وضع طوری بود که فرمود: لو قد استوت قدمای من هذه المداحض لغیرت اشیاء.
میگویند: چرا به ایران نپرداخت و چرا در جمکران در این مکان مسجد نساخت. تعجب است این چه استبعاداتی است که با آن، کسی قداست مسجد جمکران را نفی نماید.
برخی ناآگاهان شبیه این چراها را نسبت به شخص حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله بلکه نسبت به خداوند متعال هم میگویند و بالاخره در تکوینیات هم میگویند.
۷٫ عایدات پنجساله کشت و زرع زمین، همان اجره المثل زمین است که باید حسن مسلم بپردازد؛ چه زراعتی شده باشد و چه نشده باشد و با مسأله الزرع للزارع معارضه ندارد.
۸٫ در مسأله تخریب زراعت، مقصود مباشرت شخص حضرت در تخریب نیست و ظاهراً مقصود، بیان اثر وضعی کار او است که با اشتغال ذمه او به مال الاجاره زمین منافات ندارد و یا تخریب ظالمانه باشد. انصافاً این بررسیها بسیار عوامانه است.
۹٫ این ایراد هم مثل ایراد هشتم عامیانه است. مسأله آثار وضعی اعمال از مسائل دقیقی است که احاطه بر تمام آن برای بشر فراهم نمیشود. بسا مواردی که در نظر ظاهربین، تبعیض است و در واقع، لازم خصوص آن عمل است. بسا در یک مورد، یک فرد مؤمن مبتلا به مرگ فرزند مصداق هر که در این بزم مقربتر است میشود، در حالیکه فردی با داشتن فرزندان متعدد و اعمال زشت زحمتی نمیبیند و مصداق “انما نملی لهم” میباشد.
در اینجا شرایط و مقتضیات خاص است که بسا میشود آنچه در ظاهر ضرر دیده میشود خیر واقعی است و این بحث با بحث ما از دو مقوله است.
۱۰٫ مسأله ثواب و عقاب نیز از اسرار و پر از نکتهها و جوانب است و گاه ممکن است ثواب متعارف یک عمل مستحب از عمل واجب بیشتر باشد یا از این جهت که وجوب آن مانع دارد یا از آن جهت که واجب بواسطه ذات خودش مورد رغبت مردم است ولی مستحب چنان نیست بلکه باید با تشویق و بیان ثواب، اشخاص را به آن شایق نمود. به هر حال مقولهها را نباید مخلوط کرد تا بررسیها دقیق و از روی معرفت انجام شود.
۱۱٫ اینکه این گوسفند از زیر ساق عرش الهی به گله جعفر کاشانی هبوط کرده در حکایت نیست، اما اصل دستور در حکایت آمده است و ظاهراً دستور صوری است و یا امر به آمادگی برای خریداری است، نظیر اوامر امتحانیه یا امر بهمقدمات، مثل داستان امر خدا به حضرت ابراهیم خلیل در ذبح فرزندش حضرت اسماعیل.
۱۲٫ جواب آن واضح است. کراهت در مستحبات معنایش کمتر بودن ثواب است. گوسفند صدقه را اگر روز ذبح کنند ثواب دارد، ولی ذبح آن در شب ثوابش کمتر است و اگر مصلحت مهمتری باشد، جبران آن کمبود میشود. بلی، در ذبح گوسفندی که برای صدقه نباشد، مثل آنکه برای فروش گوشت آن یا مصرف شخصی باشد که فعلی مباح است، شب کراهت دارد و ارشادی است که ممکن است از این جهت باشد که اگر برای مصرف شخصی در شب نیست، حیوان را نیازارند تا خواب و استراحت کند.
در پایان تذکر میدهم که اینگونه ایرادسازی در روایات و حکایات، موجب وهن و ضعف صدور روایت و حکایت نمیشود و تسلیم مؤمنان را ضعیف نمیسازد.
جعلنا الله و ایاکم من موالیه و من المنتظرین لظهوره و عجل الله فرجه و سهل مخرجه. و السلام علیکم و رحمهالله
لطفالله صافی/شعبانالمعظم۱۴۳۲
تمامی حقوق این سایت برای پایگاه جامع اطلاع رسانی امام مهدی (عج)محفوظ است.
طراحی سایت : راستچین