۞ قال رسولُ اللّهِ :
أبْشِري يا فاطمةُ ، فإنّ المهديَّ منكِ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله خطاب به دخترشان حضرت فاطمه فرمودند : بشارت باد تو را اى فاطمه كه مهدى از فرزندان توست.

موقعیت شما : صفحه اصلی » اسلایدر » مطالب ویژه » مهدویت
مشکلات جامعه اسلامی و قیام امام حسین علیه السلام

مشکلات جامعه اسلامی و قیام امام حسین علیه السلام

اسلام یک پدیده است و مثل همه پدیده ها ، خطراتی آن را تهدید می کند و وسیله ای برای مقابله لازم دارد . خدای متعال این وسیله را در خود اسلام گذاشت. اما آن خطر چیست ؟ دو خطر عمده ، اسلام را تهدید می کند : یکی خطر دشمنان خارجی دیگری خطر اضمحلال […]

اسلام یک پدیده است و مثل همه پدیده ها ، خطراتی آن را تهدید می کند و وسیله ای برای مقابله لازم دارد . خدای متعال این وسیله را در خود اسلام گذاشت.
اما آن خطر چیست ؟
دو خطر عمده ، اسلام را تهدید می کند :
یکی خطر دشمنان خارجی
دیگری خطر اضمحلال داخلی
* دشمن خارجی یعنی کسی که از بیرون مرزها ، با انواع سلاح ها، موجودیت یک نظام را با فکرش و دستگاه زیربنایی عقیده اش و قوانینش و همه چیزش ، هدف قرار می دهد .
از بیرون یعنی چه ؟ نه از بیرون کشور ؛ ” از بیرون نظام” ولو در داخل کشور ، دشمنانی هستند که خودشان را از نظام ، بیگانه می دانند و با آن مخالفند. اینها بیرونند ، اینها غریبه اند ، اینها برای اینکه نظامی را نابود کنند و از بین ببرند ، تلاش می کنند. با شمشیر ، با سلاح آتشین ، با مدرن ترین سلاح های مادی و با تبلیغات و پول و هرچه که در اختیارشان باشد ، این یک نوع دشمن است .
* دشمن و آفت دوم ، اضمحلال درونی است ، یعنی در درون نظام که این مال غریبه ها نیست ؛ این مال خودی ها است . خودی ها ممکن است در یک نظام ، بر اثر خستگی ، بر اثر اشتباه در فهم راه درست ، بر اثر مغلوب احساسات نفسانی شدن و بر اثر نگاه کردن به جلوه های مادی و بزرگ انگاشتن آنها ، ناگهان در درون ، دچار آفن زدگی شوند . البته این خطرش از اولی بیشتر است .
اسلام برای مقابله با هر دو آفت ، علاج معین کرده و جهاد گذاشته است . جهاد ، مخصوص دشمنان خارجی نیست ( جاهِدِ الکُفّار و المُنافِقین – سوره مبارکه توبه ، آیه هفتاد و سه ) منافق ، خودش را در درون نظام قرار می دهد لذا با همه اینها باید جهاد کرد . جهاد برای دشمنی است که می خواهد از روی بی اعتقادی و دشمنی با نظام ، به آن هجوم بیاورد .
همچنین برای مقابله با آن تفکُّک ( جدایی ) داخلی و از هم پاشیدگی درونی ، تعالیم بسیار با ارزشی وجود دارد که دنیا را به طور حقیقی به انسان می شناساند و می فهماند که ( اِعلَموا انَّما الحیات الدُّنیا لَعِبٌ و لَهوٌ و زینتٌ و تَفاخُرُ بینکم و تکاثُرُ فی الاموالِ و الاولاد – سوره حدید آیه بیست ) یعنی این زر و زیورها، این جلوه ها و این لذت های دنیا اگرچه برای شما لازم است ، اگرچه شما ناچارید از آنها بهره ببرید ، اگرچه زندگی شما وابسته به آنها است و در این هم شکی نیست و باید آنها را برای خودتان فراهم کنید اما بدانید که مطلق کردنِ اینها و چشم بسته به دنبال این نیازها حرکت کردن و هدف ها را به فراموشی سپردن بسیار خطرناک است.
ماجرای امام حسین علیه السلام ، تلفیق این دو بخش است ؛ یعنی آنجایکه هم جعاد با دشمن و هم جهاد با نفس ، در اعلی مرتبه آن تجلّی پیدا کرد ، ماجرای “عاشورا” بود .
ماجرای عاشورا عبارتست از یک حرکت عظیم مجاهدت آمیز در هر دو جبهه ، هم در جبهه مبارزه با دشمن خارجی و بُرونی که همان دستگاه خلافت فاسد و دنیاطلبانِ چسبیده به این دستگاه قدرت بودند و قدرتی را که پیغمبر صلی الله علیه و آله برای نجات انسان ها استخدام کرده بود ، آنها برای حرکت در مسیر اسلام و نبی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله می خواستند و هم جبهه درونی که آن روز جامعه ، به طور عموم به سمت همان فساد درونی حرکت کرده بود .
* نکته دوم ، برهه ای از زمان گزشته بود . دوران سختی های اولیه کار طی شده بود . فتوحاتی انجام شده بود، غنائمی به دست آمده بود، دایره کشور وسیع تر شده بود ، دشمنان خارجی ، اینجا و آنجا سرکوب شده بودند . غنایم فراوانی در داخل کشور به جریان افتاده بود ، عده ای پولدار شده بودند و عده ای در طبقه اشراف قرار گرفته بودند یعنی بعد از آنکه اسلام ، اشرافیت را قلع و قمع کرده بود، یک طبقه اشراف جدید در دنیای اسلام به وجود آمد . عناصری با نام اسلام یا سِمت ها و عناوین اسلامی ، پسر فلان صحابی ، پسر فلان یار پیغمبر ، پسر فلان خویشاوند پیغمبر ، در فلان کارهای ناشایست و نامناسب وارد شدند که بعضی از این ها اسم هایشان در تاریخ ثبت است .
کسانی پیدا شدند که برای مهریه دخترانشان، به جای آن مهرالسُّنهِ چهارصد و هشتاد درهمی که پیامبر و امیرالمومنین و مسلمانان صدر اسلام مطرح می کردند ، یک میلیون دینار ، یک میلیون مثقال طلای خالص قرار دادند ، چه کسانی ؟ پسران صحابی های بزرگ مثلا مُصعب بن زبیر و از این قبیل .
قضایا کمتر از یک دهه پس از رحلت پیغمبر شروع شد . ابتدا سابقه دارانِ اسلام اعم از صحابه و یاران و کسانی که در جنگ های زمان پیامبر شرکت کرده بودند ، از امتیازات برخوردار شدند که بهره مندی مالیِ بیشتر از بیت المال ، یکی از آن امتیازات بود . چنین عنوان شده بود که تساوی آنها با سایرین درست نیست و نمی توان آنها را با دیگران یکسان دانست . این خشتِ اول بود ؛ حرکتهای منجر به انحراف ، اینگونه از نقطه کمی آغاز می شود و سپس هر قدمی ، قدم بعدی را سرعت بیشتری می بخشد . انحرافات ، از همین نقطه شروع شد تا به اواسط دوران عثمان رسید ؛ در دوران خلیفه سوم ، وضعیت به گونه ای شد که برجستگان صحابه پیامبر ، ” جزو بزرگترین سرمایه داران زمان خود محسوب می شدند ؛ توجه می کنید !
وقتی می گوییم فاسد شدن دستگاه از درون ، یعنی این . یعنی افرادی در جامعه پیدا شوند که به تدریج ، بیماری اخلاقی مُسری خود ( دنیازدگی و شهوت زدگی ) را که متاسفانه مهلک هم هست ، همینطور به جامعه منتقل کنند . در چنین وضعیتی مگر کسی دل و جرات یا حوصله پیدا می کرد که به سراغ مخالفت با دستگاه یزید بن معاویه برود ؟ مگر چنین چیزی اتفاق می افتاد ؟ چه کسی به فکر این بود که با دستگاه ظلم و فسادِ آن روز ِ یزیدی مبارزه کند ؟ ” در چنین زمینه ای ، قیام عظیم حسینی به وجود آمد که هم مبارزه با دشمن کرد و هم با روحیه راحت طلبیِ فساد پذیرِ رو به تباهی میان مسلمانان عادی و معمولی ، این مهم است .”
منبع : کتاب انسان دویست و پنجاه ساله ، صفحه ۱۶۵ – ۱۶۹

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.