۲۸ اسفندماه ۱۳۷۵ همراه بعضى از دوستان اهل علم و مدّاح تهرانى و عدّه اى از مسؤولین کشور با هواپیما عازم مشهد مقدّس بودیم. وقتى هواپیما به فرودگاه مشهد رسید، داشتیم براى پیاده شدن آماده مى شدیم که گفتند هواپیما دچار نقص فنى شده و نمى تواند در باند فرودگاه بنشیند. حدود یک ساعت هواپیما […]
۲۸ اسفندماه ۱۳۷۵ همراه بعضى از دوستان اهل علم و مدّاح تهرانى و عدّه اى از مسؤولین کشور با هواپیما عازم مشهد مقدّس بودیم.
وقتى هواپیما به فرودگاه مشهد رسید، داشتیم براى پیاده شدن آماده مى شدیم که گفتند هواپیما دچار نقص فنى شده و نمى تواند در باند فرودگاه بنشیند. حدود یک ساعت هواپیما در آسمان مشهد سرگردان بود که در نهایت مجبور شدیم به تهران برگردیم. همه سرنشینان نگران بودند. خلبان و خدمه هواپیما علت را نمى گفتند، ولى وقتى یکى از مسؤولین به طور خصوصى از خلبان پرسید، گفت که هنگام فرود، چرخ هاى هواپیما باز نشد و هرچه سعى کردند، نتیجه اى نداد. همچنین گفت که دستور داده اند تا آتش نشانى آماده باشد. چون احتمال سقوط و آتش گرفتن هواپیما مى رود.
همین که به نزدیکى هاى فرودگاه تهران رسیدیم، اعلام کردند: ما به هیچ وجه نتوانستیم چرخ هاى هواپیما را باز کنیم و امکان نشستن به صورت عادى وجود ندارد و باید آماده سقوط باشیم. اگر کسى دندان مصنوعى دارد، بیرون بیاورد; همه کفش هایشان را درآورند و هرکس عینک دارد، بردارد.
معلوم است که انسان در چنین موقعیتى چه حالى پیدا مى کند. من هم مثل بقیّه منقلب شده بودم و در آخرین لحظات، عمّامه ام را برداشتم و گفتم: آقایان اگر آخرین لحظه زندگیمان است، بهتر است به امام زمان حجه بن الحسن(علیه السلام) متوسّل شویم!
همه منقلب بودیم. دستم را روى سرم گذاشتم و گفتم: همه بگویید: «یا أبا صالح المهدى ادرکنى، یا أبا صالح المهدى أدرکنى . . .»
همه با حال توسلى که داشتند با صداى بلند مى گفتند: «یا أبا صالح المهدى أدرکنى.»
مشغول ذکر و در حال توسّل بودیم که ناگهان خلبان داد زد: مژده، مژده! امام زمان(علیه السلام) عنایت فرمود و چرخ ها باز شد!
یک صدا صلوات فرستادیم. هواپیما به سلامت روى زمین نشست. مطمئن بودیم تنها معجزه امام زمان(علیه السلام) بود که ما را در آن لحظات آخر نجات داد و به زائرین جدّش امام رضا(علیه السلام) توجّه فرمود.
تمامی حقوق این سایت برای پایگاه جامع اطلاع رسانی امام مهدی (عج)محفوظ است.
طراحی سایت : راستچین